جدول جو
جدول جو

معنی پیر صوفی - جستجوی لغت در جدول جو

پیر صوفی
(رِ)
پیر صدساله. پیر درویش حسین است. و پسر مولانا محمد خواجوست. و با آنکه صوفی صافی بود بصنعت طبابت اشتغال می نمود و مردم مریض را علاج میفرمود. پس بحقیقت طبیب امراض بدنی و امراض نفسانی بوده و ازالۀ جمیع امراض انسانی می نموده. این رباعی از اوست:
منمای بغیر من رخ ای سیم بدن
کز غایت غیرتم رود جان از تن
خواهم که شوم مردمک دیدۀ خلق
تا روی تو هیچکس نبیند جز من.
(مجالس النفائس ص 274)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

میر صوفی از یزد است، سیدی پاک طینت بود، قدر زندگانی دانست، تا ایام رفتن بی بادۀ ارغوانی و صحبت یار جانی نبود، در بستن صوت و عمل عدیل نداشت، در مجلس مرحوم شاه ابوالبقا کلانتر یزد این رباعی را گفت:
در مجلس خاصت ره خار و خس نیست
محروم از این بهشت جز ناکس نیست
خضر خرد تراست درخور می ناب
می آب بقاست درخور هر کس نیست،
(تذکرۀ نصرآبادی ص 426)
لغت نامه دهخدا
پیر (1859-1906 میلادی)، او و ماری کوری (1867-1934 میلادی) زن و شوی فیزیکدان فرانسوی و برندگان جایزۀ نوبل سال 1903 میلادی در رشتۀ فیزیک و کاشفان رادیوم، پیر کوری در پاریس متولد شد و در دانشگاه سوربن به کسب دانش پرداخت و چندی بعد به استادی در رشتۀ فیزیک نایل آمد، به سال 1896 میلادی با ماری اسکلودوسکا ازدواج کرد، پس از آنکه خواص رادیواکتیویتۀ اورانیوم به سال 1896 میلادی به وسیلۀ هانری بکرل کشف شد، پیر کوری و زنش درباره رادیواکتیویته به تحقیق پرداختند و سرانجام به سال 1896 میلادی به کشف دو مادۀ جدید، یعنی رادیوم و پلونیوم دست یافتند و سالهای بعد درباره خواص رادیوم و تغییرات آن جستجو و مطالعۀ بیشتری کردند تا جایی که کشف این زن و شوهر بعدها پایۀ تحقیقات بیشتری درباره فیزیک هسته ای و شیمی قرار گرفت، در سال 1903 میلادی جایزۀ نوبل فیزیک میان آنها و هانری بکرل تقسیم گردید و این جایزه بسبب کشف رادیواکتیویته نصیب آنها شد، پیر کوری که به سال 1905 میلادی به عضویت فرهنگستان علوم انتخاب شده بود، در اثر تصادف با گاری در پاریس کشته شد (1906 میلادی) و همسرش در دانشگاه پاریس به عنوان جانشین وی به مقام استادی انتخاب گردید، (ازدائرهالمعارف بریتانیکا)، رجوع به مدخل بعدی شود
لغت نامه دهخدا
میر صافی شاعری است، و صاحب صبح گلشن گوید: میر صافی به می سخنوری مست بود، از وطن به خراسان رسید و در آنجا اقامت گزید و در فترت ازبکان ندای ارجعی شنید، او راست:
شهی که از اثر عدل اوست تیغ اجل
برون ز تهمت خون ریختن چو تیغ جبال
بسی نماند که از پشتی حمایت او
به تیغ غمزه کند صید شیر چشم غزال،
(صبح گلشن ص 234)،
در قاموس الاعلام ترکی آمده است که وی در هجوم ازبکها به خراسان کشته شد
لغت نامه دهخدا
شاه بلوط، بلوط کهن سال
فرهنگ گویش مازندرانی
از طرف پدر، کسانی که از سوی پدر با هم فامیل باشند
فرهنگ گویش مازندرانی